💐🌸 داستان امروز 🌸💐 *سلام علیکم* روزتون خوش و آرامش و آسایش قرین وجود شریفتون...؛ الهی طرف حسابتون فقط و فقط خدا باشه و بس...؛ *ان شاءالله* ................................. داستان امروز را تقدیم میکنم. ۱۴۰۲/۰۷/۲۳ *به فرزندانمان حب وطن ومیهن را یاد دهیم.* یادتونه در این ایام کرونایی ؛ کادر درمانی یک بیمارستان ؛ پشت لباسشان نوشته بودند: *ما گر زِ سَرِ بریده میترسیدیم* *درمَحفل عاشقان نمی رقصیدیم* من این شعر را میشناختم و اشکم سرازیر شد...؛ تاریخ چه ها که نمیکند.....!!! درتبریز، این شعر بیش از صد سال است كه ورد زبان هاست و اصل شعر اینگونه است : *سیصد گل سرخ، یک گل نصرانی…* *ما را ز سَر بریده میترسانی؟...* *ما گر ز سَر بریده میترسیدیم...* *درمحفل عاشقان نمی رقصیدیم...* (نصرانی، اشاره به فردى مسیحی است) شاعر مشخص نیست، اما داستان این شعرِ ۱۰۰ ساله مربوط به یک *شهید آمریکایی* در نهضت مشروطیت ایران است...!!! در آن زمان "تبریز" شدیداً در محاصره بود .جنگ سختی بود . فقط یک کوچه مانده بود تا *جنبش مشروطه* شکست بخورد . *ستارخان* در *کوچه امیرخیز* ؛ در آخرین جبهه درحال مقاومت است ...! *هُووارد باسکرویل* معلم ۲۴ ساله مدرسه آمریکایی *مموریال* تبریز تحت تاثیر حق و استقلال خواهی و مشروطه و مردم ایران قرار میگیرد و به *ستارخان* می پیوندد...!!! *کنسول آمریکا* در تبریز ؛ از او میخواهد از صف مشروطه‌ خواهان جدا شود . اما باسکرویل ضمن پس‌دادن پاسپورتش میگوید: " تنها فرق من با این مردم ؛ زادگاهم است ؛ و این فرق بزرگی نیست."...!!! *هُوارد* فرماندهی سیصد نفر ازمجاهدين را بعهده میگیرد و درکنار ستار خان درمحله *شنب غازان* (شام گازان) تبریز ؛ با استبداد میجنگد و در نهایت در راه مشروطه برای ایران بر اثر اصابت چند گلوله در سینه *شهید* میشود....!!! *سیصد گل سرخ،* (آن سيصد نفر) *یک گل نصرانی* (‌‌‌هُووارد مسیحی) و از قضا و از دست تقدیر و مقاومت *ستارخان* از همان کوچه *(امیرخیز)* پیروز میشود...!!! *تبریز* و *ستارخان* مراسم تشییع باشکوهی برای این *شهیدآزاده اندیش آمریکایی* در راه مشروطه و ایران برگزار میکنند...!!! *زنان تبریز* فرشی با چهره *هووارد* میبافند و‌ به دستور *ستارخان*، نام *هووارد باسکرویل* بر روی اسلحه اش حَک میشود و برای مادرش به آمریکا فرستاده میشود...!!! و بعد شاعر خوش قریحه و سخن تبریزی؛ آن شعر را می سراید...! مزار *هُووارد* هم اکنون در گورستان ارامنه تبریز است. 🌸 حالا همان *شعر ِ ۱۰۰ ساله*، در پشت گان ِ (لباس مخصوص ) پرستاران و پزشکان جانفشان میهن مان نوشته شده است و ما را بیاد خاطرات آن دوران میبرد...! ((سیصد گل سرخ ؛ یک گل نصرانی)) بسيار و بی اندازه تاثير گزار بود . اميدوارم كه درسی باشد برای ما و ياد بگيريم كه برای دوستی و عشق ورزيدن به زادگاه و استقلال ؛ فاصله های مكانی نقشی ندارند؛ بايد دلها از يك محله باشند . یادمان باشد ما همه از یک پدر و مادر زاده شده و همنوعیم. باید فدایی هم باشیم. .............. .. ............ آری دوستان خوبم؛ وظیفه ماست تاريخ كهن سرزمينمان را بيشتر بشناسیم و به فرزندانمان بياموزيم و روحیه ایثار و از خودگذشتگی و فدای همنوع شدن را به آنها آموزش دهیم ؛ همانطوریکه والدین ما به ما آموختند. ان شاءالله خیر عمر و زندگی و عزیزانتون رو ببینید و ایام بکامتان باشد. 🍃🌺🌸💐🌸🌺🍃