پایگاه مقاومت شهیدان پناهی
بسم الله الرحمن الرحیم وَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تُقْسِطُوا فِي الْيَتَامَىٰ فَانكِحُوا مَا طَابَ لَكُ
بسم الله الرحمن الرحیم ادامه تفسیر آیه ۳ سوره نساء آن گاه مى فرماید:  از آنها دو نفر یا سه نفر یا چهار نفر به همسرى خود انتخاب کنید  (مَثْنى وَ ثُلاثَ وَ رُباعَ). مَثْنى  در لغت به معنى  دو تا دو تا  و  ثُلاثَ  به معنى  سه تا سه تا  و  رُباع  به معنى  چهار تا چهار تا  مى باشد. از آنجا که روى سخن در آیه به همه مسلمانان است، معنى آیه چنین مى شود: شما براى دورى از ستم در حق دختران یتیم، مى توانید از ازدواج با آنها خوددارى کنید و با زنانى ازدواج نمائید که موقعیت اجتماعى و فامیلى آنها به شما اجازه ستم کردن را نمى دهد و مى توانید از آنها دو نفر یا سه نفر یا چهار نفر به همسرى خود انتخاب کنید. منتها چون مخاطب، همه مسلمانان بوده است، تعبیر به  دو تا دو تا  و مانند آن شده است.   و گر نه جاى تردید نیست که حد اکثر تعدد زوجات (آن هم با فراهم شدن شرائط خاصش)👌👌👈 بیش از چهار همسر نیست. ذکر این نکته نیز لازم است که  واو  در جمله بالا به معنى  أَوْ  (یا) مى باشد نه این که منظور این باشد که: شما مى توانید دو همسر به اضافه سه همسر به اضافه چهار همسر که مجموع آنها نُه نفر مى شود انتخاب کنید. زیرا اگر منظور این بود، باید صریحاً عدد نُه ذکر شود، نه به این صورت از هم گسسته و پیچیده. به علاوه این مسأله جزو ضروریات است، که در اسلام زائد بر چهار همسر مطلقاً ممنوع است.❌❌   به هر حال آیه فوق دلیل صریحى است بر مسأله جواز تعدد زوجات، منتها با شرائطى👌👌 که به زودى به آن اشاره خواهد شد. سپس بلافاصله مى گوید: این در صورت حفظ عدالت کامل👌 است،  اما اگر نمیتوانید عدالت را رعایت کنید به همان یک همسر👌 اکتفا نمائید  (فَإِنْ خِفْتُمْ أَلاّ تَعْدِلُوا فَواحِدَةً) تا از ظلم و ستم بر دیگران بر کنار باشید.  و یا (به جاى انتخاب همسر دوم) از کنیزى که مال شما است استفاده کنید  (أَوْ ما مَلَکَتْ أَیْمانُکُمْ). زیرا شرائط آنها سبک تر است، اگر چه آنها نیز باید از حقوق حقه خود برخوردار باشند.   و در پایان مى فرماید:  این کار (انتخاب یک همسر و یا انتخاب کنیز) از ظلم و ستم و انحراف از عدالت، بهتر جلوگیرى مى کند 👌👏👏 (ذلِکَ أَدْنى أَلاّ تَعُولُوا). درباره مسأله بردگى و نظر اسلام در این زمینه در آیات مناسب بحث کافى خواهیم کرد. ادامه دارد... تفسیر نمونه جلد سوم صفحه ۳۲۴