کانال شهید محمدعلی برزگر
از خاطرات جنگ تحمیلی تک تيرانداز را صدا زدم گفتم: اوناهاش، اونجاست، بزنش! اسلحه اش را برداشت، نشانه گرفت، نفسش را حبس كرد، ولی ناگهان اسلحه اش را پايين آورد! گفتم : پس چرا نزدی؟ گفت : داشت آب می خورد...
https://eitaa.com/shahidBarzegar65/9443