📄 برگی از خاطرات 🌸🍃🌼🍃🌷🍃🌸🍃🌹🍃🌼 بچه که بودیم گاهی روزهای تعطیل به خانه پدربزرگمان می‌رفتیم و وقتی از بیکاری حوصله‌مان سر می‌رفت، یک توپ پلاستیکی می‌خریدیم و فوتبال بازی می‌کردیم. وسط شور و نشاط بازی، ناگهان عباس غیبش می‌زد! صدایش می‌کردیم و جوابی نمی‌شنیدیم. با کنجکاوی به دنبالش می‌گشتیم و می‌دیدیم که در حال وضو گرفتن است. بزرگ‌تر که شدیم، دیگر می‌دانستیم که حتی در گرماگرم بازی، عباس نمازش را به موقع می‌خواند. این باعث شده بود که ما هم به تبعیت از او، بازی را تعطیل کنیم و نماز بخوانیم. 🖊محمد امين دانشگر – پسر عموي شهيد 📚منبع: کتاب لبخندي به رنگ شهادت 📗(برگرفته از كتاب آخرین نماز در حلب) 🌷🇮🇷 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌💠 @shahid_abas_daneshgar