برادر جان برایِ تو عِطرِ یاس آوردم همی سوسن، همی زَنبَق، همی هم درد آوردم برادر جان دلم تاریک، بر خلاف رویِ تو کمی درد و دلِ رنجور از نَفسم در آوردم برادر جان سیه رویم، دلِ من پر از آشوب چیزی فراتر از خلوت، خودم را نزدت آوردم برادر جان موجِ اشکم را درونِ چهره ام دیدی حزینم را وَزین دنیا برایِ تو آوردم برادر جان دستم گیر، در این دنیای صد رنگ ها امیدم را در آن دنیا، خواهان، از تو آوردم برادر جان، عباسم، مردِ سائرِ دنیا نِکو بودی نِکو زیستی، این را در شأنِ تو آوردم من در این دنیایِ فانی ها، تو آن دنیا پیشِ زهرا خواهشم را برایِ شفاعت ارباب، من نزدِ تو آوردم. ✍شاعر: محدثه بُرزویی ╭─┅•🍃🌸🍃•┅─╮ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @shahiddaneshgar ╰─┅•🍃🌸🍃•┅─╯