📗 ادامه ی کتابِ 🌟 آخرین نماز در حلب چندين سال بود كه با خانمي در ورامين آشنا بودم. در جلسات هفتگي مذهبي فعالانه شركت مي كرد. عباس كه شهيد شد او با من ابراز همدردي مي كرد يك بار برايم تعريف كرد كه براي فرزندم مشكلي پيش آمده بود. روزها و شب ها را با ناراحتي سپري مي كردم با خود گفتم كه شهدا از اولياء و برگزيدگان خداوند متعال هستند به آن ها متوسل مي شوم تصميم گرفتم يك هديه معنوي را به روح شهيد عباس دانشگر هديه كنم تا اگر به مصلحت بود مشكل فرزندم برطرف كند. چهل شب سوره واقعه را به نيت شهيد خواندم روز چهل و يكم بود كه مقدمات حل مشكل فرزندم فراهم شد و بعد از چند روز هم مشكل به كلي برطرف شد. 🖊مادر بزرگ شهيد 🌷🇮🇷 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌💠 @shahid_abas_daneshgar