دعا؛ پناهگاه یا لغزشگاه! دعای جاهلانه و دعای عاقلانه در مفهوم دعا در اسلام اصلاً آمادگى براى تلاش و كوشـش بى‌پايان نهفته است. دعا پناهگاه پرارزشى اسـت براى مردمى كه بفهمند دعا يعنى چه و چه جـور بايـد دعـا كرد و كجا بايد دعا كرد. و دعـا لغزشـگاه خطرنـاكى اسـت براى فرد و امتى كه ميزان و حد دعا را نشناسد؛ كمـا اينكـه امت ما در مورد دعا به چنين لغزشى دچار شـده اسـت. در اين مورد بايد يك جمله عرض كنم، و آن اين است كه دعا به‌هيچ صورت براى آن نيست كه دعاكننده ذره‌اى از كوشـش و تلاش خودش براى رسيدن بـه آن مطلبـى كـه دربـاره آن مطلب دعا مى‌كند خوددارى كند. اگر دعاكننده‌اى دعـا کرد و خودش حركت نكرد، يا حركت كرد ولى به اندازه كافى حركت نكرد، انسان جاهل و نادانى است. بيماردارى است، پدرى يا مادرى كه كودك بيمارش كـه او را بسـيار عزيـز مى‌دارد جلويش در بستر خوابيده، نالـه مـى‌كنـد؛ آن پـدر، مادر، آن بيماردار ناراحت مىشود و مىگويد خدا، كـودك من را شفا بده! اما همان وقت كه مىگويد خدا كودك مـن را شفا بده، بايد به اين حساب برسد كه آيا آنچه از دستش در معالجه اين كودك بيمار برمىآمده، كردهاند يا نـه. اگـر ذره‌اى در معالجه و درمان آن بيمار فروگـذارى و كوتـاهى كرده باشند و بگويند اى خدا، خدا را بد شناخته‌اند؛ غلـط شناخته‌اند؛ دعا را هم بد و غلـط شـناخته‌انـد. اگـر امتـى، اجتماعى، كه در لابلاى چرخهاى پيچيده زندگى اجتماعى گير افتاده و از هر سو فشار مى‌گيرد، دست به دعا بردارد و از خدا خلاص و نجات و رهايى خـودش را از شـرايط و مشكلات بخواهد، بسيار بجاست؛ بسيار خوب اسـت؛ امـا قبلاً بايد از اين پرسيد آيا همه راههاى عقلايى تلاش و كوشش براى نجات و اصلاح خودش را طى كرده يا نه. اگر قدمى در اين راه كوتاهى كرده باشد و دعا كند، دعايى جاهلانه است و منتظر اجابت هم نباشند. دعا را از آن سر معنى كردم: به خدا، پيوند بـا خـدا؛ اجازه بدهيد آن را از اين سر هم معنى كنم. معناى دعا از ايـن سر اين است كه اگر فرد يا جامعه تمام تلاشـهاى عـادى را كرد ولى با تلاشش به جايى نرسيد، دچار يـأس و نااميـدى نشود؛ بداند و ايمان داشته باشد كه دسـتگاه الهـى از حـوزه او بسى وسيعتـر اسـت و چـه بسـا راههـاى تـلاش ناشناخته‌اى وجود داشته باشد كه در آينـده بـه رويـش بـاز شود و مسيرى تازه و نو براى تلاش و كوشش پيش پـايش بگذارد. بنـابراين ملاحظـه مـىكنيـد اصـلاً در مفهـوم دعـا، مخصوصاً در اسلام،... مبادا دعاى اسلام در حد دعاى اديـان ديگر، اديان خرافى ديگر، يا آلوده بـه خرافـات، تنـزل كنـد؛ كما اينكه متأسفانه بايد بگويم تنزل كرده. ملاحظه مـى‌كنيـد در مفهوم دعا در اسلام اصلاً آمادگى براى تلاش و كوشـش بى‌پايان نهفته است. يعنى آدمى نه تنها بايد در حـدودى كـه عقلش رسيده كار كرده باشـد، بلكـه بايـد در حـدودى كـه عقلش هنوز نرسيده نيز به راههاى نشناخته نو بـراى تـلاش و كوشش داشته باشد. اين كجا و آن تنبلى و كنـار زدن تلاش و كوشش به اميد كجا؟! خيلى فاصله دارد! بنابراين، ما كه دعا مىكنيم، معنى دعا ايـن اسـت كـه از آن طرف پيوند با بى‌نهايت، پيوند بـا خـداى بـى‌نهايـت و قـدرت بى‌نهايت او را،همواره براى خودمان محفوظ نگه مـى‌داريـم. و از اين طرف معنايش اين است كه بر خودمان نهيـب مـى‌زنـيم مبادا دچار يأس و نااميدى باشيم. بكوش؛ اميـدوار بـاش؛ اميـد است از راههايى كه حتى به فكرت نمى‌رسد بـه هـدف و مقصود و آمال و آرزويت برسى. کتاب صص ۲۴-۲۷ @shahiddoctorbeheshti