🔹نوید شاهد فارس:   پس قطعا او دختر نترسی بود که توانست در تمام مبارزات مقام نخست را کسب کند . یک خاطره از زمان مبارزه برایمان بگوید. 🔹مادر شهید: بله.مسابقات کاراته استرس و هیجان بالایی دارد. زمانی که کمربند مشکی را گرفت به مسابقات رفت. یک گروهی از بچه های شهرستان فارس معروف بودند به نترس بودن. آنان ضربات را بی هوا می زدند. زمانی که به باشگاه رسیدیم. یکی از بچه ها دوان دوان خود را به ما رساند و با اضطراب گفت: "راضیه با فلان گروه افتادی! " راضیه چیزی نگفت. به گوشه ای رفت و لباسهای کاتا را پوشید و شروع کرد به گرم کردن خودش. مسابقه شروع شد. چشمانم به راضیه دوخته شده بود که نکند از حریف بترسد! اما او آرامش عجیبی داشت و آرامشش من را آرام کرد. وقتی توی زمین رفت؛ چشمان معصومش پُر شد از اقتدار و جدیت و دیگر نمی شد به چشمانش نگاه کرد . ضربه اول را راضیه زد و دوم را حریف مقابل. پس از 4 امتیاز به صورت مساوی، راضیه شروع کرد به ضربات پی در پی زدن و کسب امتیاز. همه حیرت زده شده بودند. آری با افتخار چشم به دخترم دوخته بودم و یادم به حرفی که مدتی پیش زده بود افتاد که گفت: "مامان مطمئن باش روزی جواب زحمتهای شما و بابا را خواهم داد." دخترم روی زمین مانند یک فرشته ی زیبا می درخشید. راضیه در آن مسابقه پیروز شد. خوشحال بودم برای دختر نترسم. دور بعد مسابقه با یکی دیگر از بچه های همان گروه افتاد. پس از وقت استراحت، راضیه روی زمین رفت . چشمانش همان چشمان نترس و بی باک بود. مدت کوتاهی گذشت ولی حریف مقابل از ترس نیامد. راضیه در آن دوره از مسابقه کاراته در قسمت مبارزه یا همان (کومیته) مقام نخست را کسب کرد. تمام بچه ها دور تا دور راضیه را گرفتند. او افتخاری برای بچه های شیراز آفرید. راضیه شده بود الگوی بچه ها. استادش پس از مسابقه می گفت: «بچه ها تنها کسی که با فکر ضربه می زند راضیه است» کانال شهیده راضیه کشاورز🌱 ♡@shahideRaziehkeshavarz