▪️🍃🌹🍃▪️ 📝 / راهبرد «توافق کوچک با نتایج برابر» 🔹سیاست خارجی ایران در مواجهه با آمریکا دو دهه درگیر دو گزاره متناقض «هر توافقی بهتر از عدم توافق است» و «عدم توافق بهتر از توافق بد است» بوده است. توجه به هر یک از این گزاره‌ها از سوی دستگاه سیاست خارجی مسیر مواجهه با غرب را بین یک نگاه حداقلی و دیدگاه حداکثری دچار تغییر کرده است. 🔺با شناختی که از دنیای غرب داریم، اگر در روی پاشنه گزاره اول که همان «رسیدن به توافق به هرقیمت ممکن» است بچرخد، آنگاه داده‌ها بر ستانده‌ها فزونی خواهد داشت و لاجرم کفه ترازو به نفع طرف مقابل سنگین خواهد شد و دقیقاً نتایج به دست آمده همان می‌شود که در دولت دوازدهم به دست آمد و اگر گزاره دوم که همان «یا هیچ یا آنچه ما می‌خواهیم» را دنبال کنیم، باید پاشنه در مذاکره را از جا درآوریم؛ چرا که نه میزی برای مذاکره چیده خواهد شد و عملاً نه داده‌ای و نه ستانده‌ای خواهد بود. این مدل را پیشتر در برهه‌ای از تاریخ آزموده‌ایم و حاصل آن نتایجی بود که هنوز با آنها گلاویز هستیم. 🔹واقعیت آن است که هیچ یک از این دو نگاه و گزاره صفر و صدی منافع ملی را تأمین نخواهد کرد و اینجاست که یک سیاستمدار هوشمند، آرمان‌خواه و واقع‌بین می‌طلبد تا از تألمات اقتصادی بکاهد و ترسی هم برای نشستن پشت میز مذاکره نداشته باشد؛ چرا که استخوان هویت و غرور ملی آنچنان محکم است که در مقابل زیاده‌خواهی بیگانگان تسلیم نمی‌شود. ✅اینجاست که نقش توازن‌گرای دیپلماسی دولت سیزدهم نمایان می‌شود؛ زیرا دولت سیزدهم سعی کرده است تا همزمان با ارتقای ارتباط با شرق همچنان بر سر میز مذاکره با غرب نیز بماند، چرا که مناسبات اقتصادی ما سال‌ها از این مسیر دنبال شده است. بنابراین به ناچار باید راهی بینابین را جست‌وجو کرد، راهی که بتواند در حصول به توافق میان داده و ستانده تعادل نسبی برقرار کند. 👈🏻از آنجایی که رسیدن به یک «توافق بزرگ با نتایج برابر» حداقل در کوتاه‌مدت دور از دسترس به نظر می‌رسد، دستیابی به چندین «توافق کوچک با نتایج برابر» می‌تواند تا حدودی از بار تنش‌ها بکاهد. توافق اخیر میان ایران و آمریکا را در این راستا می‌توان ارزیابی کرد. ✍🏻حسین حسینی‌نژاد ══•ஜ۩🥀۩ஜ•══ @shahidebrhimhadi