❃↫🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷
✫⇠
#خاطرات_شهید_شاهرخ_ضرغام
#از_جهالت_تا_شهادت
قسمت:7⃣1⃣
✍کردستان
🍁حالا دیگر فضاي متشــنج تابستان پنجاه و هشت فرا رسید . خبر رسيد کردستان به آشوب کشيده شده . امام پيامي صادر کرد : به ياري رزمندگان در کردستان برويد . شاهرخ با شنیدن پیام امام ديگر ســر از پا نمي شناخت . ســاعت ســه عصر (يکســاعت پس از پيام امام) شاهرخ با يک دستگاه اتوبوس ماکروس درمقابل مسجد ايستاد . بعد هم داد ميزد : کردستان ، بيا بالا ، کردستان ...!!!
🍁ساعت چهار عصر ماشين پر شد . و به سمت سنندج حرکت کردیم . نيروي ما تقريباً هفتاد نفر بود . فرمانده پادگان سنندج وقتي بچه هاي ما را ديد گفت : فرمانده شما كيه ؟! ما هم بلافاصله گفتیم : آقاي شاهرخ ضرغام . اما شاهرخ گفت : چي ميگي ؟! من فقط مي تونم تيراندازي کنم . من كه فرماندهي بلد نيستم . بعد با صحبت هایی که شد شاهرخ را به عنوان فرمانده انتخاب کردند .
🍁بعد از مدتی که در سنندج بودیم ما به سقز رفتیم عمليات آغاز شد . با دستگيري بيست نفر و كشته شدن چند نفر از سران ضد انقلاب سقز هم پاكسازي شد . شــهيد چمران هم كه از ماجرا خبردار شــده بود به ديدن ما آمد و از رشادت بچه ها بخصوص شاهرخ تجلیل کرد . در طی عملیات شاهرخ مجروح شد و مدتي در تهران بستري بود ...
🍁حماسه های اورا در سنندج، سقز، شاه نشین و بعدها در گنبد و لاهیجان و خوزستان و . . . هنوز در خاطره ها باقی است. شاهرخ از جمله کسانی است که پیر جماران در رسایشان فرمود: اینان ره صد ساله را یک شبه طی کردند. من دست و بازوی شما پیشگامان رهائی را می بوسم و از خداوند می خواهم مرا با بسیجیانم محشور گرداند...
ادامه دارد
منبع:
🔹کتاب شاهرخ ,حر انقلاب اسلامی
🔹کتابخانه (مجمع جهانی خادمین شهدا)
@shahidfaryadras