❃↫🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷 ✫⇠ قسمت:9⃣1⃣ ✍گـروه آدم خوارها 🍁در آبادان شــخصے بود کہ بہ مجيد گاوے مشــهور بود . مے گفتند گنده لات اينجا بوده . تمام بدنش جاے چاقو و شکسـتگے بود . شــاهرخ وقتے مجید را دید با همان زبان عاميانہ گفت : ببينم ، ميگن يہ روزے گنده لات آبادان بودے . ميگن خيلے هم جيگر دارے ، درســتہ !؟ اما امشب معلوم ميشہ ، با هم ميريم جلو ببينم چيکاره اے ! 🍁شــب بہ سنگرهاے عراقيہـا نزديک شديم . شاهرخ بہ مجيد گفت : ميرے تو سنگراشون ، يہ افسر عراقے رو ميکشے و اســلحہ اش رو ميارے . اگہ ديدم دل و جرأت دارے ميارمت تو گروه آدم خوارها . مجيد يہ چاقو از تو کيفش برداشت و حرکت کرد . دو ساعت بعد اومد . 🍁مجید يک دفعہ دستش رو داخل كوله پشتے کرد و چيزے شبيہ توپ را آورد جلو . يک دفعہ داد زدم : واے !! ســر بريده يک عراقے در دسـتش بود . شاهرخ که خيلے عادے به مجيد نگاه مےکرد گفت : سر کدوم سرباز بدبخت رو بريدے ؟ مجيد کہ عصبانے شــده بود گفت : به خدا سرباز نبود ، بيا اين هم درجہ هاش ، کندم . شــاهرخ سرے بہ علامت تائيد تکان داد و گفت : حالا شد ، تو ديگہ نيروے ما هستے. 🍁هر کدام از کسانے کہ بہ گروه آدم خوارها ملحق مےشدند ماجراهائے داشــتند . مثلا علے ترياکے قبل از انقلاب هم دانشجو بود و بہ زبان انگليسے مسلط بود . علے جذب سید مجتبے هاشمے شده بود . بعدها مواد را ترك كرد و بہ يكے از رزمندگان خوب و شــجاع تبديل شد . علے در عمليات كربلاے پنج به شهادت رسيد . 🍁شــخص ديگرے بود كه براے دزدے از خانہ هاے مردم راهے خرمشــهر شده بود . او با ســيد آشنا مےشود و رفاقت او با سيد به جائے رسيد كہ همہ كارهاے گذشتہ را كنار گذاشت . او به يكي از رزمنده هاے خوب گروه شاهرخ تبديل شد . در گروه شاهرخ همہ جور آدمی بود . مثلا شخصے بود کہ فارغ التحصيل از آمريکا بود . افراد بے نمازے بودند که در همان گروه بہ تبعیت از شاهرخ نماز خوان شدند تا افراد نماز شب خوان. ادامه دارد منبع: 🔹کتاب شاهرخ ,حر انقلاب اسلامی 🔹کتابخانه (مجمع جهانی خادمین شهدا) @shahidfaryadras