وقتی علی چاقو خورد و ضارب فرار کرد، پیرمردی جلو آمد و گفت: همین رو می‌خواستی؟ آخه به تو چه ربطی داشت...؟ علی با صدای ضعیفی گفت: حاج آقا فکر کردم دختر شماست، خواستم از ناموس شما دفاع کنم... شهید @shahidfaryadras