شهید حاج حسین خرازی فرمانده لشكر سپاه اصفهان در شب عملیات گفت: بچه‌ها امشب، عاشورای امام حسین علیه‌السلام است؛ ما داریم امتحان می‌شویم. آمده‌ایم که به تکلیف خودمان عمل کنیم. عملیات سخت و نفس گیره، موقعیت خاصه، بچه‌ها شاید یک نفر هم برنگردیم و زنده نمانیم. ببینید ما خیلی وقته که با هم هستیم؛ اما تا ساعاتی دیگر فرق دارد، هر کسی ذره‌ای شک توی دلش دارد، ترس دارد، منتظر دارد، برود. بچه‌اش منتظره، زنش منتظره، پدر و مادر پیر دارد، خواهر و برادر بی‌سرپرست دارد، دلش جایی گیر است برود. وسط صحبت گفت: بچه‌ها فانوس‌ها را خاموش کنید. فانوس‌ها یکی‌یکی خاموش و کانال سرتاسر تاریک شد. چشم، چشم را نمی‌دید. حاج حسین ادامه داد: بچه‌ها الآن دیگه اینجا تاریکه، ما هم همدیگر را نمی‌بینیم. من دارم می‌روم ده دقیقه دیگر بر می‌گردم. وقتی آمدم، باید ببینم چند نفر از شما مانده‌اید که تصمیم بگیرم باید چه‌کار بکنم. تا حاج حسین گفت باید چه‌کار بکنم، ناگهان کانال منفجر شد. گریه سراسر کانال را گرفت. مگر بچه‌ها گذاشتند که حاج حسین برود تا ده دقیقه دیگر برگردد؟ همین رفتارهای عاشورایی باعث شد که شهید میثمی در عملیات خیبر بگوید: هر کس در طلائیه ایستاد، اگر در کربلا هم بود، می‌ایستاد.