ازدل خاک فکه،استخوانهای جوانی از وطن را يافتند,
در جيب لباسش برگه اي بود:
«بسمه تعالي.جنگ بالاگرفته است . مجالي براي هيچ وصيتي نيست. تاهنوز چند قطره خوني در بدن دارم ، حديثي ازامام پنجم ع مينويسم:
«بتو خيانت ميکنند ، تومکن!
توراتکذيب ميکنند ، آرام باش!
تو را ميستايند، فريب مخور!
تو را نکوهش ميکنند، شکوه مکن!
مردم شهر از تو بد ميگويند ، اندوهگين مشو!
همه مردم تو را نيک ميخوانند ، مسرور مباش!!!
آنگاه ازماخواهي بود»…
ديگر نايي در بدن ندارم ؛ خداحافظ دنیا
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄