🔰اولین روزهایی که حسین میومد، باشگاه، زمان اذان مغرب افتاده بود داخل سانس تمرین، اولای کار، خودش تنهایی با اجازه استاد میرفت وضو میگرفت و نمازشو میخوند، همه چپ چپ نگاهش میکردن، انگار چیز عجیبی دیده بودن، بعد از چند جلسه که بقیه باهاش آشنا شدن و رفتار و اخلاقشو دیدن، نصف بیشتر بچهها موقع اذان ورزشو تعطیل میکردن و همه با هم نماز میخوندن.
🌷شهید حسین معزغلامی🌷