✍🍃🥀شهیدی که نیمی از پیکرش در دریا و نیمی در خشکی ماند 🍃🌷شهید حسین غلامرضایی.🥀🍃.. همیشه دوستان را به تقوا و معنویت دعوت می‌کرد و سعی داشت سر وقت و تا حد ممکن نماز خود را به جماعت بخواند بعد معنوی قوی از حسین یک دلاور مرد تمام عیار ساخته بود از دشمن اصلاً هراسی نداشت این حاصل نجواهای نیمه شب نمازهای طولانی اشک و ناله‌های هنگام دعای توسل و زیارت عاشورا بود. 🔸شب عملیات بدر وقتی از یک طرف جزیره مجنون جنوبی می‌خواستیم به طرف دیگر برویم دیدم حسین توی فکره و گاهی نجواهایی با خود داره بهش گفتم حسین آقا چی شده گفت چیزی نیست اصرار کردم گفت من زن عقد بستم مطمئنم که برنمی‌گردم بنده خدا چقدر باید رنج بکشد گفتم ان شاالله برمی‌گردی و عروسی می‌گیری ادامه داد من که به آرزوی خود می‌رسم لباس سبز هم لباس دامادی منه هم کفن گفت فردا بعدازظهر معلوم میشه کی برمی‌گرده سوار قایق شدیم و رفتیم برای عملیات آتشباری دشمن خیلی شدید بود. 🍃🥀ساعت حدود ۴ بعد از ظهر بود حسین ایستاده بود و بیسیم به پشت داشت و من نیم خیز بودم که بلند شم دیدم گوشی بیسیم در دست من آزاد شد گلوله تانکی در نزدیکی ما به بدن حسین اصابت کرد سر و دستان او از بدن جدا شدند تا چون سالار شهیدان و ابوالفضل العباس علیه السلام به دیدار حق بشتابد بدین گونه روح بلندش به ملکوت اعلی پیوست. 🔸جنازه حسین دو نیم شد نیمی در آب افتاد و نیمی در خشکی ماند ساعت حدود شش بود مجبور به عقب نشینی شدیم و جنازه پاره پاره حسین همان جا ماند. 💢راوی آقای حسن قطب الدینی... 🍃🥀شهید حسین_غلامرضایی