به‌روایت‌برادر شهید: ده روز قبل از شهادتش عروسی پسر خاله مان دعوت بودیم. همه آماده بودیم و درون ماشین در حیاط، منتظر نشسته بودیم که صدای اذان مغرب شنیده شد. مهدی گفت من بروم بخوانم و بعد حرکت کنیم، نمازمان واجب تر از عروسی است و بعد از اقامه نماز حرکت کردیم و شاید این یکی از دلایلی بود که خدا خریدارش شد 🔻هم‌چنین خانمی تعریف می کرد : آقا مهدی از سن و سال کم علاقه مند کار و فعالیت بود و کارگری می کرد. وقتی به زمین های شالی کاری برای کاشت نشا می رفتیم. مهدی با وجود خستگی زیر آفتاب گرم می ایستاد، وضو می گرفت و نمازش را می خواند شهادت: ۱۴۰۲/۵/۱ جاده ی خاش _ تفتان نحوه شهادت : در پی حمله تروریستی اشرار به واحد گشت پلیس راه ، به همراه سه تن از مأموران غیور پلیس به شهادت رسید سرگرد شهید🕊🌹 🌷