از همسایهها که همکار احمد بودند؛ شنیده بودم به همین زودی میشود فرمانده نیروی زمینی سپاه.
چندبار ازش پرسیدم طفره رفت و حرف را عوض کرد.
شبی که حکمش را از تلویزیون خواندند بهش گفتم «چرا نگفتی؟»
گفت: «مگه فرقی میکنه؟ مهم اینه که بتونم خدمت کنم اینجا و اونجا نداره این مقامها مثل یه ورق کاغذ زیر پا میمونه. اگه یه روزی برکنارم کنن انگار یه ورق کاغذ رو از زیر پام کشیدند. هیچ احساسی ندارم. فقط باید بتونم بهتر خدمت کنم؛ همین».
https://eitaa.com/shahidgomnampardisan
کرامات شهیدگمنام