🌸آرامِ جانانش را با تمام جان به عشقی والاتر تقدیم میکند. آغاز دفتر،‌ زندگی مادری است که از همان نوجوانی راه عشق را آموخته و زیستنش را بر مبنای همان راه برگزیده است‌.‌‌ قصه دختری است که زندگی اش رنگارنگ است از شیرینی و سختی ها.. دختری که با تمام عشقی که داشت همسرش را در راه دفاعی مقدس از خاک این مرز و بوم از دست میدهد و قدرتمند میماند.. قدرتمند میماند تا روایت کند زندگی آرام جانش را، زندگی سراسر درس شیر پسرش را..‌‌ وقتی میشود مادر محمد حسین، زندگی اش معنای دیگری میگیرد‌ با تمام وجودش پاره جانش بزرگ میکند تا در راه عشق،سربازی کند. عشق مادر و پسریشان در متن کتاب نمیگنجد و باید واقعا عاشق بود تا درک کرد جرعه جرعه عاشقی این مادر در وصف پسرش..‌ پسری که در راه مردانگی و شجاعت چیزی کم ندارد و هرجا که نا امنی دید جانش را وسط گذاشت برای امنیت کشور اسلامی اش..‌ قصه محمد حسین، پر است از امنیت و ایستادگی، پر است از مردانگی و دلاور مردی.. قصه محمد حسین قصه گلستان هفتم است که سراسرش غربت و دلتنگی است..‌ وقتی پاره جان مادری به دست دراویش داعشی غریبانه شهید میشود و مادر چون کوهی استوار مردانگی پسرش را روایت میکند..‌‌ قطره قطره این خاطرات قلبش را به آتش میکشند اما او از همان کودکی رسم عشق را خوب آموخته بود..‌ محمدحسین، غریبانه شهید میشود تا آسمان کشورش به رنگ آبی امنیت بماند تا به ما درس دلدادگی را بیاموزد .. نشان میدهد وقتی خدا خریدار تو باشد از کوچه پس کوچه های خیابان پاسداران تورا برای خودش گلچین میکند..‌ محمد حسین زیباترین گلچین خداوند بود که مادرش با تمام وجود به آن افتخار میکرد..‌‌ محمدحسین، خود کتاب عاشقی و دلدادگی در راه ولایت است قصه آرام جان، قصه مادری است که با تمام جانش، آرام جانش را جرعه جرعه روایت میکند و قطره قطره از وجودش را به عشق الهی اش میسپارد..‌ قصه مادری است که دلاوری جانانش را با هیچ چیز دیگری معاوضه نمیکند..‌‌ قصه ی قلب صبوری است که در این غم شهادت قطعا به نوازش دستان جانان رسیده است..‌ اما این قصه پایانی ندارد،آرامِ جان قلب بی قرار مادر باز میگردد هم پای امام عشق..‌ رخت خادمی محمدحسین شد رخت سربازی مهدی فاطمه،همان لباسی که قبلگاه بوسه رهبر عشق شد.. همه چشم به در انتظار دوخته ایم برای بازگشت مهدی با خیل یاران شیرمرد شهیدش و در این بین مادری،بیش از ما منتظر است تا آرامِ جانش را یکبار دیگر در قامت سرباز مهدی ببیند پ.ن: قصه روایت مادرانه شهید محمدحسین حدادیان را حتما بخوانید..‌ آرامِ جان روایتی از زندگی شهید محمدحسین حدادیان