مادر است
دلش تنگ میشود.
سال ها باغبان غنچه ای بود که تازه گل کرده بود
اما...
به من بگو
کدام خاطره اش را فراموش کند خوب است؟!
خاطره ی لالایی دادن هایش را؟
خاطره ی در آغوش کشیدن هایش را؟
خاطره ی دیدن آرام آرام بزرگ شدنش را؟
کدام را؟!
آه ...
آه از داغ فرزند که آتش میزند و میسوزاند...
وَ ما از آتشی که درونش فوران کرد
تنها صدای گدازه هایش را شنیدیم و سوختیم...
🖊زینب تیموری
#شهید_جواد_تیموری
#شهید_تشنه_لب
@shahidjavadteymuri69