💥 خاطره ای از همکلاسیِ شهید 💥 دو روز گذشت ظهرِ روز امتحان فرا رسید اون روز من دیر رسیدم دانشگاه ، وقتی رسیدم هنوز امتحانان شروع نشده بود ولی همه ی بچه ها روی صندلی هاشون نشسته بودن . اون روز اکثرِ بچه‌های هم رشته ای که بیشترین ارتباط رو با همدیگه تو کلاسِ درس داشتیم با توجه به شماره صندلی هامون تو یه کلاس پیش هم اُفتاده بودیم . تا واردِ کلاس شدم چشمم به همه افتاد به غیر از آقای جواد زارعی . چند دقیقه گذشت و سوالات امتحانی رو پخش کردن . 🥀 قبل از شروع امتحان‌ از یکی دو تا بچه ها احوالش پرسیدم گفتم چرا آقای زارعی پیدا نیست بعد گفتیم شاید اون جایی دیگه از دانشگاه نشسته !! سکوت همه جا را فرا گرفت ،، امتحان شروع شد. و.... کانال ایتا شهید جواد زارعی 👇 https://eitaa.com/shahidjavadzarei پیج اینستاگرام shahidjavadzarei 👈 لطفا کانال مارا با دوستانتان به اشتراک بگذارید