💐 ممنونم خدا
پدر شهید میگفت: وقتی مهدی به خانه ما می آمد نماز شبش ترک نمی شد یک شب آنقدر سجده نمازش طولانی شده ، یک لحظه فکر کردم شاید در سجده خوابش برده اما دیدم نه! عبا را روی سرش کشیده آنقدر غرق مناجات بود که انگار از دنیا فارغ شده است. شهید مهدی همین حال را در سوریه هم داشت در خاطراتش می نویسد:
«پس از خوردن شام خوابیدم .حالت سرما خوردگی پیدا کردم امشب همش خواب جنگ میدیدم و هرچند دقیقه یکبار بیدار می شدم .
فکر این منطقه خواب را از چشمانم گرفته.
بالاخره بعد از چند روز توفیق نماز شب با حال پیدا شد.
اگر چه شب هایی که تا صبح پاسبخش بودم و در حال حرکت می خواندم ولی این یک فرصت بود و خیلی حال داد. ممنونم خدا»
🌹 یکی از همرزمان شهید میگفت:
آقا مهدی هر شب نماز شب میخواند، ما هم برای نماز صبح با گریه او بیدار میشدیم سپس آقا مهدی اذان میگفت و نماز جماعت میخواندیم بعد از نماز ما یک به یک خوابی که شب گذشته دیده بودیم تعریف میکردیم و آقا مهدی هم در دفترچه یادداشت خود می نوشت.
@sardaraneashgh