✨همیشه میگفت باید سختی بکشی تا بهترین نصیبت شود.به حالات عرفانی او غبطه میخوردم.بیداری های او مریضش میکرد اما همیشه میگفت برای خوابیدن و استراحت کردن فرصت زیاد است. ✨سجاده اش همیشه در اتاق پهن بود می گفت نمی دانی رفاقت با خدا چه حالی می دهد.هر روز قبل از نماز شب غسل می کرد.شاید باورش کمی سخت باشد ولی او زمینی نبود. ✨می‌گفت وقت دعا و مناجات با خدا از او چیزهای دنیایی و مادی نخواه حیف است. دعا‌های خودش معنوی بود و رزق شهادت را می‌طلبید. ✨دو سال آخر زندگی‌اش عجیب با خدا راز و نیاز می‌کرد. نیمه‌های شب نماز‌های شبش را با نور شمع می‌خواند. عاشق نماز شب بود. شب زنده‌داری‌های او برایم بسیار شیرین بود. ✨عشق بازی با خدا در آن نیمه‌های شب و استغفار گفتن‌هایش و تأکیدش بر نماز اول وقت هرگز از یادم نخواهد رفت. تنها وصیتش هم به من این بود که نمازت را اول وقت بخوان همه چیز حل است. خیلی اخلاص داشت. ✨آخرهای رفتنش بود، به او گفتم ایوب جان عزیزم تو همه چی را به من واگذار کردی، حتی بچه‌هایت را. گفت معامله من با خدا سر چیز دیگری است. ✍روایتی از همسر شهید @sardaraneashgh