#مورچهها🤔🤔
🌷....مورچهها زخمهایمان را به درد میآورند. سعی میکردیم مورچهها را بکشیم😔😔😔،
ولی تمامی نداشتند و از جایجای سلول بیرون میآمدند.😭 حسین اصلاً حال خوبی نداشت.
😔😔😔پیراهنش را بالا زد دیدم صدها مورچه به زخمهایش حمله کردهاند! 😭😭😭در بدن حسین جای سالمی نبود.
بعثیها ما را تا صبح با مورچهها در آن وضعیت تنها گذاشتند و تازه فهمیدم آن استخوانها و
اسکلتها و خونهای خشکیده آنجا چه میکنند.😔😔😭😭
خدا میداند کدام آزادمردی خوراک مورچهها شده بود.
🌷آن شب تا صبح نخوابیدم و صبح در یک دادگاه کاملاً کذایی حسین را محکوم به اعدام کردند و دوباره ما را به همان سلول برگرداندند😔😔
و باز مورچهها به جانمان افتادند.😭 حسین دیگر هیچ تلاشی برای دور کردن مورچهها نمیکرد. 🤦♂🤦♂
فردای آن روز یک دادگاه مضحک دیگر تشکیل دادند و حکم اعدام او به حبس ابد تقلیل یافت و بعد ما را از هم جدا کردند.
🌷....شالچی دوباره حالش بد شد و شروع به گریه کرد. یکی از بچهها پرسید: حالا حسین تا ابد در آن سلول میماند؟
شالچی که بغض خفهاش میکرد، گفت: نمیدانم. اگر قرار باشد در آنجا بماند در کمتر از یک هفته مورچهها او را میخورند😭😭😭.
بعد از این ماجرا دیگر هیچ وقت نفهمیدیم بر سر حسین اللهوردی چه آمد.😔😔😔
راوی: آزاده جانباز سرافراز حسن چمرلو از تهران
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات
🦋🦋🦋
#نشرمطالب_صدقه_جاریه_است
🍃┅🦋🍃┅─╮
@shahidma
╰─┅🍃🦋🍃