فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا﷽ خسته‌بودیم‌و‌زخمی وبی‌تاب اوجِ بی‌رحمی زمستـان بود روز‌‌ها آه بودوشب‌ها سـوز عمرِ دی‌ماه رو به پایان بود صبحِ یک‌جمعه بینِ اشک‌ودعا خبـری تلـخ از عـراق رسید نیمه‌شب در ضیافتی خونین زائری ازدمشق مهمان بود روی زانوی سیّدالشّهـــدا داد آرام جـان ابـومهـــدی روح آرامِ حـاج ‌قاســـم نیز در هم ‌آغوشی‌ شهیدان بود اشک و لبخندباشهادت‌وفتح رازِ اعجازِ حـاج ‌قاســم شد زمستان که آمد فکر میکردم مثل پاییز زود قرار است برود اما این زمستان سوزش سردتر از زمستانهای قبل بود خیلی سردتر استخوان سوزتر دی ماهش به اندازه یک قرن گذشت انگار این زمستان قصدِ زود رفتن را ندارد میخواهد بماند بی رحمی کند... 🦋🦋🦋