با شناختی که این مدت از امیر محمد پیدا کردم باورم میشه که وقتی قول میده سر قولش می‌مونه صدای سعید که از بچه‌های شوخ طبع پای گاز به گوشم خورد ماهان ما یه سرود تو پایگاه حفظ کردیم که تو راه بخونیم تو چون نیومدی بلد نیستی یه برگه گرفت جلو روم اینو بگیر با آهنگی که ما می‌خونیم تو هم از رو بخون برگه رو گرفتم سعید رفت بچه‌ها شروع کردن به خوندن منم با آهنگی که اونا می‌خوندن باهاشون همخوانی کردم آيینه دار صبحیم آماده حضوريم روديم و پرخروشیم ،كوهیم و استواريم غرنده مثل طوفان، موجیم و بی قراريم تا سرزمین روشن حماسه ها با شوق و ايمان رهسپاريم ما نسل فهمیده هاي امروز پا به راه شهیدان گذاريم اي عاشقان میراثتان همچو دفتري گشوده پیش روي ماست فريادتان نام و يادتان تا همیشه اوج روشن حماسه هاست  روديم و پرخروشیم كوهیم و استواريم غرنده مثل طوفان موجیم و بی قراريم امروز هم پیش روي دشمن ما جبهه اي ديگر بسازيم پرچم سربلند ايران را بر سر قله ها برفرازيم نسل حماسه سازيم ياد آور شهیدان ما راهیان نوريم آينده ساز ايران سرود که تموم شد بچه‌ها یک صدا گفتند دوباره دوباره یه بار فایده نداره و مجدد از اول سرود رو خوندیم، با خوندن این سرود حال خیلی خوبی بهم دست داد و حال هوای اتوبوس معنوی شد رو کردم به امیر محمد چه فضای روحانی قشنگی ایجاد شد تو اتوبوس، نه ساعت چرخوند سمت من لبخندی زد آره خیلی... ادامه دارد... کپی حرام⛔️