فرق دارد به یقین مزه ی احسان حسن لب ما بوسه نگیرد مگر از نان حسن زلف خود را به نخ چادر زهرا بسته هر کسی هست در این دَهر پریشان حسن کرمش دست گدا را به خداوند رساند سائلان را بنویسید مسلمان حسن بی حرم هست ولی هرچه حرم زنده از اوست زائر کرببلا هم شده مهمان حسن عاقبت بامدد حضرت زهرای بتول مثل ایوان نجف میشود ایوان حسن سردر باغ حسن نام حسین است فقط نذر گلهای حسین است گلستان حسن بعد یک عمر فقط زهر توانست شود مرهم زخم دل وسینه ی سوزان حسن ظاهراً زهر شده قاتل او اما نه کوچه ای تنگ شده نقطه ی پایان حسن : بر تن و قامت شهر رخت عزا جام کنید بوی تابوتِ پر از تیـــر می آید سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، http://eitaa.com/shahidmohammadrezaalvani