یاد جبهه یاد ان خونین تفنگ  شهر من حجاب و حیایت پس چه شد ناله مهدی بیایت پس چه شد  ای بسیجی کو صفای جبهه ها ؟ کفر نگویم کو خدای جبهه ها ؟  ای جماعت ناله ام را بشنوید درد چندین ساله ام را بشنوید  ای شما ان سوی اتش رفتگان ای شما اغئش لیلا خفته گان  بنگرید این لکه های ننگ را. فتنه های شهر بعد از جنگ را  عدهای با نامتان نان می خورن ای شهیدان خو نتان را می خورن  جنگ رفت و شهر ما تاریک شد. راه وصل عاشقان باریک شد  شما رفته مردم ریایی شدند و بر خی دگر شیمیایی شدند  نه ان شیمایی که در جنگ بود بود نه ان گاز سمی که بی رنگ بود  همانانی که رنگ ریا می زنن و بر سینه سنگ خدا میزنند  همانانی که یادی زبن می کنن فضا را پر از ادکلن می کنن  به یک چک رشوه خور میشوند به یک حکم مسئول کل میشوند  همانانی که در بی حجابی تکند سزاوار یک قبضه نارنجکند  به سنگ تهاجم محک می شوند و مثل عروسک بزک میشوند