بسم رب الشھـدا
#شھـید_محسن_حاجی_حسنی
#قسمت_شصت_و_ششم
🌸 ساعت پنجِ صبح روز شنبه تلفن مصطفی زنگ خورد.
مکه بود. مرد پشت تلفن حاشیه می رفت.
مصطفی گوشی به دست داخل اتاق قدم می زد.
😒 داشت حوصله اش سر می رفت. می خواست بگوید :
فقط یک کلام بگو محسن کجاست؟!
آخرش خبر شهادت محسن را داد.
زمین انگار از زیر پای مصطفی کنار رفت.
نفهمید خودش کجا و گوشی اش کجا افتاد.
دستی همه چراغ ها را خاموش کرد.
😭 به هوش که آمد تمام تنش تیر می کشید.
انگار داشت قالب تهی می کرد.
خانمش، آقای همسایه طبقه بالا را خبر کرده بود.
یکهو غصه بزرگی دیگری روی دلش نشست :
_ چطور این خبر را به بابا و مامان بگوید؟
🌹 نمی توانست رانندگی کند.
همراه همسایه و خانمش راه افتادند سمت کوچه جوادیه.
هوا تازه داشت روشن می شد. زنگ خانه را زدند.
🌻 بابا گوشی را برداشت.
بابا یه لحظه بیاین بیرون.
بابا که از حضور مصطفی آن وقت صبح جا خورده بود، با دیدن پیراهن مشکی اش بیشتر تعجب کرد.
😧 چرا مشکی پوشیدی؟!
مصطفی زد زیر گریه.
بابا را بغل کرد :
_ خوش به حالتون که همچین بچه ای تربیت کردین!
خانمش هم به هق هق افتاد.
😰 بابا پرسید :
یعنی چی مصطفی؟!
شانه های لاغر بابا را بیشتر فشرد :
یعنی اینکه پسرتون یک عمر سر سفره قرآن و اهل بیت علیهم السلام بزرگ شد و آخرش به پاداشش رسید! شهید شد بابا ...
🌷بابا یکدفعه تو آغوش مصطفی از حال رفت .
کمر مصطفی داشت می شکست.
با کمک همسایه بابا را برد داخل ماشین ...
🎀🍃🎀🍃🍃🎀🍃🎀
✍ ادامه
کانال ایتا
@shahidmostafamousavi
کانال استیگرشهدا.عکس نوشته ها
@shahidaghseyedmostafamousavi
گروه
https://eitaa.com/joinchat/2436431883C549b63c545
امروزفضیلت زنده نگه داشتن یادشهداکمترازشهادت نیست
مقام معظم رهبری
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷