تازه از جبهه آمده بود ، نیمه شب برای خوردن آب بیدار شدم و دیدم ابراهیم روی فرش خوابیده با وجودی که تشک در کنارش بود ! صدایش کردم و گفتم، داداش چرا روی فرش خوابیدی؟ توی این هوا سرما میخوری پاشو روی تشک بخواب . اول گفت چیزی نیست ولی وقتی اصرار مرا دید گفت، الان بچه‌ها توی گیلانغرب توی اون هوای سرد دارند سختی می کشند، دوست دارم یک کمی از سختی آنجا راحس کنم.....