سال پنجاه و هفت كه قرار بود امام به ايران بيايند، تهران غلغله‌ بود. هيجان مردم لحظه به لحظه بيشتر مي‌شد. امام در مدرسه‌ي علوي مستقر شدند. گروه گروه به زيارتشان مي‌رفتند. ما هم با خانواده رفتيم و امام را زيارت كرديم. وقتي برگشتيم علي كه در آن ‌زمان فقط هفت سال داشت، گفت:« بابا! برام يک ضبط صوت مي‌خري؟ ». پرسيدم:« ضبط صوت براي چي؟ ». گفت:« مي‌خوام صحبت‌هاي امام رو ضبط كنم. ». گفتم:« صحبت‌هاي امام كه از راديو و تلويزيون پخش مي‌شه، ديگه ضبط صوت لازم نيست. ». گفت:« مي‌خوام صحبت‌هاش رو ضبط كنم كه برام بمونه. ». برايش يك ضبط صوت خريدم. صحبت‌هاي امام را ضبط مي‌كرد و بارها گوش مي‌داد. با صحبت‌هاي امام به عنوان درس برخورد مي‌كرد. هنوز هم از آن نوارها سي چهل تا باقي مانده است. شهید علی اختری منبع فرهنگنامه شهدای سمنان، ج1، ص240