✫⇠(۲۲۵) ✍نویسنده:آزاده قهرمان،رحمان سلطانی 💢قسمت  دویست و بیست و پنجم:دموکراسی در اسارت 🍂هیچ چیز به اندازه عمل داشتن حتی در زندان و اسارت برای آدم لذت‌بخش نیست. در اردوگاه جدید، گر چه هنوز محدودیتای فراوانی وجود داشت، اما محدودیتای زیادی هم برداشته شده بود. دورِ هم نشستن آزاد شد. برای جلسات و کلاسهایی که داشتیم، سخت‌گیری نمی‌کردن. نماز جماعت محدود هم کم‌کم برگزار می‌کردیم و به تدریج مراسم دعا در گرو‌ههای کوچیک خونده می‌شد و اونها هم زیر سبیلی رد می‌کردن و حساسیت نشون نمی‌دادن. 🔸️تو اردوگاه تکریت۱۱ تمامی ارشد ها تحمیلی از طرف بعثیها بودن و اولویت با عرب‌ها بود و به جز تعداد کمی مثل محمود میری ارشد آسایشگاه هفت، اکثرِ ارشد آسایشگاه‌ها برای بچه‌ها دردسر ساز بودن. امّا در ملحق ۱۸ همون روزِ اول افراد شاخص هر آسایشگاه با مشورت هم یکی از بهترین و قوی‌ترین افراد به نام علی گلوند از بچه های کرج رو بعنوان ارشد معرفی کردن و بچه ها هم همه با ایشون همکاری می‌کردن. 🍏من توی آسایشگاه یک بودم. تعدادی از افراد شاخص مانند مرحوم مهندس اسدالله خالدی از تهران ، احمد چلداوی از خوزستان و عبدالکریم مازندرانی از گلستان و محمد خطیبی از مازندران و هاشم انتظاری از مشهد حضور داشتن با پیشنهاد من و تایید دوستان، یکی از دوستان مشهدی بنام جعفر شد ارشد آسایشگاه یک. 💥آسایشگاه دو هم سید رسول حسینی شد ارشد و کارها با روال منظمی پیش می‌رفت. با بند دو چندان ارتباطی نداشیم. فقط گه‌گاهی بعضی از افراد دو بند با اجازه عراقیها می رفتن یکدیگه رو خیلی کوتاه مدت می‌دیدن و سریع برمی‌گشتن. عراقیها در این اردوگاه خیلی دخالت نمی‌کردن و خبری از شکنجه و کتک‌کاری نبود. این آزادی عمل نسبی باعث شد بچه‌ها به فکر فعالیتهای علمی و فرهنگی بیفتن و در هر آسایشگاهی یک شورای فرهنگی تشکیل شد. فعالیت فرهنگی در قالب سخنرانی، کلاس، تئاتر، مجله نویسی و غیره که بعد از قطعنامه در اردوگاه ۱۱ شروع شده بود و بچه‌ها تجربیات خوبی رو با خودشون همراه آورده بودن؛ اینجا که زمینه مناسب‌تر بود ، رنگ و بوی خاصی گرفته و گسترش یافت...  ☀️   ایتا 🌎 @shahidmostafamousavi سروش https://splus.ir/joingroup/HOKBJShtu8yPz4QRleG0U9mk splus.ir/900404shahidmostafamousavi روبیکا https://rubika.ir/joing/DBAHAGAG0BZAYBPVVJUXCKDXLZRDUNWV ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯‌‌