. ✅ خاطره ای از زیارت عاشورا..... در بیمارستان با خانمی که تازه زایمان کرده بود آشنا شدم.ایشان درحالی که نوزادش را می‌بوسید تعریف کرد:👇 درایام بارداری سعی کردم چله های مختلفی از دعا ها و سوره های قرآن را بگیرم تاسبب نورانی شدن فرزندم شود. ماه ششم بودم که چله ی زیارت عاشورا یم تمام شد چله ی بعدی را شروع کردم. مدتی گذشت تاشبی نوزاد کوچکی به خوابم امدوگفت؛ «مادر چرادیگه عاشورانمیخونی؟ ازوقتی که ترک کردی دیگه منو به کربلا نبردن» ومن ازآن شب به بعد دیگر زیارت عاشورا را ترک نکردم. ❤️همہ‌هستی‌من‌ حضرت‌ارباب‌سلام✨🕊 صلی‌الله‌علیڪ‌یا‌اباعبدالله‌ وعلی الارواح التی حلت بفنائک به عدد علمه ♥️