یطلبون الحق فلا یعطونه: مراد از تلاش برای اخذ حق توسط ایرانیان؟ و اما مراد از تلاش برای اخذ حق توسط ایرانیان چیست؟ حق، معانی و مصادیق متعددی دارد[۱۱۴]. ازجمله: حق از سنخ حقوق اعتقادی و مذهبی اعم از قیام و تشکیل حکومت و یا هر حقی از حقوق تضیع شده ایرانیان توسط دشمنان غربی و یهود می تواند باشد. البته اصولا از حق به قیام و انقلاب تعبیر نمی‌شود بلکه از "خروج و رایۀ" به قیام و انقلاب تعبیر شده است و در واقع عبارت قبلی "کأَنّی بِقَومٍ قَد خَرَجوا بِالمَشرِقِ" یعنی خروج، قیام و انقلاب بر علیه حکومت ظلم و جور[۱۱۵] و نه عبارت بعدی "یَطلُبونَ الحَقَّ". در ضمن این سوال و اشکال مطرح خواهد شد که اگر واژه حق در عبارت (یَطْلُبُونَ الْحَق) به معنای ثورۀ، قیام و انقلاب است پس معنای عبارت قبل از آن یعنی "خروج بالمشرق" -(قَدْ خَرَجُوا بِالْمَشْرِقِ یَطْلُبُونَ الْحَق) هم که قیام و انقلاب است- آن چه خواهد شد؟ از اینرو به قرینه اینکه حق خویش را از دشمن طلب می کنند و سپس وارد فاز نظامی می شوند (سُیوفَهُم عَلی عَواتِقِهِم) به معنای طلب حقی از حقوق پایمال شده خویش توسط دشمن، مراد است. ضمن اینکه بعد از مرحله "سیوف علی العواتق" دشمن مجبور به اعطای حق می‌شوند اما ایرانی ها قبول نمی‌کنند (سُیُوفَهُمْ عَلَی عَوَاتِقِهِمْ فَیُعْطَوْنَ مَا سَأَلُوهُ فَلَا یَقْبَلُونَه‌) و همین قرینه بر این است که حق از سنخ حق مذهبی و اعتقادی نیست بلکه حقی از حقوق پایمال شده ایرانیان است. زیرا چگونه ممکن است اگر حق به معنای مذهب و از سنخ دین و حق اعتقادی باشد، وقتی دشمن به ایرانی ها می دهند اما از پذیرش آن سرباز بزنند؟ بنابراین عدم پذیرش حق از طرف ایرانی ها -با اینکه در دو مرحله بر اخذ آن اصرار داشتند-، قرینه بر این است که حق از سنخ حق مذهبی و اعتقادی نیست بلکه حقی از حقوق پایمال شده ایرانیان است که دشمن از اعطای آن ممانعت می کند. @shahidmostafamousavi