. حسن سرش را زیر آب کرد تا عملیات لو نرود!! یکی از غواصان که جلوتر از من حرکت می‌کرد، شهید «حسن پام» بود. حدوداً ساعت ۱۱ شب، تیر دشمن به سمت چپ او اصابت کرده بود. خون زیادی از زخم‌هایش می‌رفت. من صدای یاحسین (ع) و یا زهرا (س) او را می‌شنیدم. او از طرفی بخاطر دردی که می‌کشید، حضرت زهرا (س) را صدا می‌زد؛ از طرفی هم نگران لو رفتن عملیات بود. البته آن زمان که ما در اروندرود بودیم، نمی‌دانستیم عملیات لو رفته است. آتش ریختن دشمن روی اروندرود هم برایمان دور از انتظار نبود. شدت جراحت و خونریزی شهید پام، طوری بود که نمی‌توانست از اروند زنده بیرون بیاید. او در آن موقعیت برای اینکه عملیات لو نرود، سرش را زیر آب کرد. بعد از چند لحظه دیدم که پیکرش روی آب آمد. در آن شرایط تنها کاری که می‌توانستم انجام بدهم این بود که پیکر را به جایی منتقل کنم تا بعد از عملیات او را به عقب بازگردانم. به همین خاطر او را به نزدیکی سیم‌خاردار‌های خورشیدی بردم و لباسش را به سیم‌خاردار‌ها بستم. در مسیر بازگشت خودم را به سیم‌خاردار‌های خورشیدی رساندم تا پیکر شهید «حسن پام» را به عقب برگردانم، اما با توجه به شرایط جزر و مدی که بر اروند رود حاکم بود، آب بالا آمده بود و نتوانستم پیکر حسن را پیدا کنم... شهید پام از شهرستان ماکو استان آذربایجان غربی به لشکر عاشورا پیوسته بود که یکبار هم برای ادای احترام، به دیدار مادر این شهید رفتم و نحوه شهادت فرزندش را برایش روایت کردم. چند سال بعد پیکر حسن در انتهای اروندرود پیدا شد و به آغوش خانواده بازگشت. راوی : «محمدباقر برزگر» از نیرو‌های غواص از گروهان یک گردان ولیعصر (عج) لشکر۳۱ عاشورا " روحش‌شاد‌با‌ذکرصلوات " کانال شهید سید مصطفی موسوی🔻 @shahidmostafamousavi کانال استیکر🔻 @shahidaghseyedmostafamousavi