ترس و دلهره «صدام» در چند متری اسارت ▪️اسیر شدم، مرا بکشید! 🔹«حسین کامل مجید» داماد صدام در خاطراتش از عملیات فتح‌المبین می‌نویسد: «رنگ از چهره صدام پریده و بسیار نگران بود. به ما نگاه کرد و گفت: اگر اسیر شدیم، من و خودتان را بکشید!» 🔹«عبد حمید محمودالخطاب» رئیس دفتر صدام: در عملیات فتح‌المبین، نیروهای ایرانی به استقرار سپاه چهارم رسیدند. صدام هم در همین منطقه بود. او با خشم و غضب گفت: «اگر ایرانی‌ها مرا پیدا کنند، می‌دانید چه می‌شود؟» 🔹او در حالی که به تانک‌های ما که در آتش می‌سوخت، نگاه می‌کرد، دائم زیر لب می‌گفت: لعنت بر آنها؛ ما را در ورطه‌ جنگ گرفتار کردند. من می‌دانستم که منظورش آمریکا، رهبران عربستان و کویت هستند. 🔹آن روز ما برای چند ساعتی در محاصره بودیم؛ اما ناگهان یک دستگاه خودرو را که افراد مجروح بود، پیدا کردیم. افراد زخمی را بیرون کشیده، خودمان سوار شدیم. رئیس جمهور وقتی سر جایش نشست، گفت: زخمی‌ها مداوا خواهند شد؛ اما اگر ما اسیر ایرانی‌ها بشویم، چه باید بکنیم؟! 🗣 مطالب را منتشر کنید، و در افزایش سواد رسانه‌ای جامعه سهیم باشید. کانال جوانترین شهید مدافع حرم سید مصطفی موسوی🔻 @shahidmostafamousavi کانال استیکر🔻 @shahidaghseyedmostafamousavi