وی یا مشغول برنامه‌ریزی و تعلیم بسیجیان بود که خود فرماندهی آنها را بر عهده داشت و یا به امور متفرقه رسیدگی می‌کرد. شب‌ها دو سه ساعت بیشتر نمی‌خوابید، آن هم بدین نحو که متکای او موزاییک و یا پاره آجر بود و زیراندازش خاک یا زمین بود.    چند روزی قبل از عملیات غرور آفرین حماسه هویزه در دی ماه ۱۳۵۹ به علت شدت بیماری ناشی از درد کلیه به مدت دو روز جهت مداوا از جبهه به دزفول آمده بود. هنوز کاملاً بهبود نیافته بود که استراحتش را نیمه تمام گذاشت و به علت ضرورت مراجعت به مناطق عملیاتی سوار بر موتور سیکلت شخصی خود شد و فاصله دزفول تا سوسنگرد را طی نمود و این آخرین بار بود که ایشان را دیدیم، تا با تکیه بر عشق الهی و مکتب والای شهادت و به تأسی از سالار شهیدان اباعبدالله الحسین (علیه‌السلام) و بهره‌گیری از آموزش‌های نظامی و مهارت در سلاح‌های ضد تانک به وظایف خود عمل نمود. از آن پس هیچکس او را حتی در لحظه شهادت ندید. گویی که جسم او را نیز ملائک با خود به ملکوت اعلاء بردند. 🗣 مطالب را منتشر کنید، و در افزایش سواد رسانه‌ای جامعه سهیم باشید. کانال جوانترین شهید مدافع حرم سید مصطفی موسوی🔻 @shahidmostafamousavi کانال استیکر🔻 @shahidaghseyedmostafamousavi