*🔰 شهیدی که به خاطر مادرش چشمانش را باز کرد* 🍃بعد از شنیدن شهادت عباس خیلی گریه کردم و رفتم سردخانه بهشت معصومه. آن روز 106 شهید آورده بودند. برگه‌ای روی در نوشته بودند که اجازه ورود به داخل سردخانه را نمی‌دادند. فردایش اجازه ملاقات دادند. 🍃طبق عادتی که با پسرم داشتیم همیشه در کار‌ها با هم صحبت و اختلاط می‌کردیم. شروع کردم با پیکرش صحبت کردن. 🍃عباس، چون خطاط بود به من می‌گفت: «مامان موقعی که شما با من صحبت می‌کنید نمی‌توانم خطم را تمرین کنم.» 🍃من به عباس گفتم تا توی صورتم نگاهم نکنی احساس می‌کنم حرف‌های من را متوجه نمی‌شوی! ناگهان دیدم عباس چشمش را باز کرد. پسرم آرزوی شهادت داشت و خدا هم او را به آرزویش رساند. 🍃وقتی که به من خبر دادند عباس زخمی شده است گفتم من آمادگی دارم بگویید که شهید شده است. عباس 55 روز بعد از فوت پدرم به شهادت رسید. شهید عباس زرگری🌷 ‌‌امروز فضیلت زنده نگه داشتن یاد شهدا کمتر از شهادت نیست مقام معظم رهبری ادمین تبادلات.ایتا @mousavi515 کانال @shahidmostafamousavi کانال استیگر.عکس نوشته ها @shahidaghseyedmostafamousavi گروه https://eitaa.com/joinchat/2436431883C549b63c545