🌷شهید نظرزاده 🌷
در #خاطرت داری هنوز روزی که بودی در #برم...؟! هر لحظه از آن روز را با #جزئیاتش از برم و تنها در و
همين كه از چارچوب در بيرون رفت قبل از اينكه در را ببندم، براي بار گفتم: * * بعد هم در را محكم بستم و به در تكيه دادم، تند تند ميزد، چشم هايم را بسته بودم، از پشت در شنيدم كه حميد گفت: از دويدم داخل خانه، اين اولين بار بود كه من به حميد و حميد به من گفتيم: ! 🌷 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh