🌷شهید نظرزاده 🌷
✍همسر شهید : 🌷| یک سالی از #زندگی مشترکمان می گذشت که یکی از دوستانش دعوت کرد، #برویم خانه شان🏡 گفت
#نگهبان درب #فرودگاه اهواز از ورود او به داخل #ممانعت کرد، او بدون #اهانت به نگهبان برگشت و در آن #گرمای سوزان حدود نیم ساعت روی جدول نشست. به بنده حقیر - مسؤل وقت فرودگاه- اطلاع دادند دم درب #مهمان داری. رفتم و با کمال تعجب #شهید_عباس_بابایی را دیدم که راحت روی #زمین نشسته. پس از سلام عرض کردم جناب بابایی چرا تو این گرما اینجا نشستی.؟ خیلی آرام و #متواضع پاسخ داد: این نگهبان بنده خدا گفت هواپیما روی باند است. و شما نمی توانی وارد شوی. من هم #منتظر ماندم. مانع پرواز نشوم. در صورتیکه شهید بابایی #فرمانده معاون عملیات وقت نهاجا بودند. نه به نگهبان #اهانت کرد. و نه خواستار #تنبیه او. بلکه از من خواست که نگهبان را مورد #تشویق قرار دهم. ❌درست مثل #نماینده_سراوان! خدایا چه گلهایی را پرپر کردیم و چه خارهایی را نماینده خود کردیم... #شهید_عباس_بابایی🌷 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh