🔸تقریبا یک سال قبل یکی از
#همسایه ها نون🍞 پخته بود و چندتایی هم برای ما آورده بود. گذاشتم لای سفره که
#حامد عصری برگرده بخوره😋
🔸حامد که اومد رفت سر سفره با اشتیاق😍 نون رو برداشت، نشون میداد خیلی
#گرسنه هستش. پرسید: مامان این ها رو
#بابا خریده⁉️ گفتم: نه پسرم فلان همسایه آورده. همون لحظه نون رو
#گذاشت زمین. اخلاقش رو میدونستم. دلم💓 یجوری شد که چشمش افتاده به نونا شاید دلش بخواد..🙁
🔹فرداش کمی #آ
رد و وسایل لازم رو خریدم💰 دادم همسایه که برای #ح
امد نون بپزه. عصری که اومد، نونا رو دادم به حامد که بخوره. گفت: دیروز که گفتم #ن
میخورم. گفتم: حامد وسایلشو #خ
ودم خریدم دادم درست کرده. نگام کرد گفت: مامان، پول برق💡 و آب رو کی داد⁉️
🔸فرداش #د
وباره وسایل خریدم و از همسایه خواستم ماکروفر♨️ رو بیاره خونه ی ما با هم نون بپزیم. #ن
ان رو آماده کردیم. از همسایه خواستم فعلا ماکروفر رو نبره که حامد بیاد ببینه که خونه خودمون🏡 درست کردیم.
🔹عصر که اومد، گفتم: حامد دیگه هیچ #ب
هونه ای نداری،😕 همسایه اومد خونه ی خودمون، ماکروفرم نذاشتم ببره که ببینی همه چی #ح
لاله. گفت: مامان تو از کجا مطمئنی که شوهر همسایه #ر
اضی بوده و یا از رو رودربایستی ماکروفر رو نیاورده؟! آخر سرهم نخورد❌
🔸لابد چیزی میدونست که انقدر مقاومت میکرد. خیلی به #ح
لال و #ح
رام حساس بود. خیلی مراقب بود که چیزی که میخوره از کجا اومده⁉️ تا زمانی که مطمئن نمیشد #ا
صلا دست به غذا یا خوراکی نمی برد❌
به نقل از: مادر شهید
#ش
هید_حامد_جوانی
✍شهيد نوشت: باشد كه عامل به اين رفتار هاي #ش
هيدگونه باشيم......
🌹🍃🌹🍃
@s
hahidNazarzadeh