روز تاسوعا خبر شهادت مصطفی  را که آوردند، حال همه دگرگون شد😞 آوازۀ مصطفی در کل جبهه پیچیده💫 بود. حال‌وهوای همه بارانی بود. شبی که شد، همه دور هم جمع شدند. اسماعیل که بیشتر از همه او را می‌شناخت، شروع کرد از و اخلاقش گفتن و از رشادت‌ها👌 و تلاش‌هایی که برای آمدن به انجام داده بود. همه تحت‌تأثیر صحبت‌های اسماعیل یک گوشه کز کرده بودند😔 و در حال خود بودند.  چند روز بعد از مصطفی🌷 همسرش💞 سخنرانی کوبنده‌ای کرد. صوت بین بچه‌ها پخش شده بود که می‌گفت: «مصطفی رو دادم الحمدلله فدای سر . خودم و دخترم و پسرمم فدای ولی فقیه می‌شیم✊» علی[روح‌الله] بعد از چند باری که آن را گوش کرد، گفت: «عجب ، شوهرش شهید شده🕊 چه صحبتی کرد. احسنت!» 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh