🌷شهید نظرزاده 🌷
4⃣1⃣9⃣ #خاطرات_شهدا🌷 یه وانت گلوله🚛 در بهار 🌸1358 خبری می‌رسد که عده‌ای ضد انقلاب 💂در ارتفاعات «
🔰شیرودی در کنار هیلکوپتر🚁 جنگی اش ایستاده بود و خبرنگاران هر کدام به نوبت از او سوال می‌کردند. خبرنگار پرسید: شما تا چه هنگام حاضرید بجنگید⁉️ شیرودی خندید. 🔰سرش را بالا گرفت و گفت: ما برای نمی جنگیم ما برای می جنگیم. تا هر زمان که اسلام در خطر باشد. این را گفت و به راه افتاد🚶‍♂ 🔰خبرنگاران حیران ایستادند🤷‍♂ شیرودی آستینهایش را بالا زد. چند نفر به زبانهای مختلف از هم پرسیدند: کجا؟ کجا می‌رود؟ هنوز مصاحبه تمام نشده! شیرودی همانطور که می رفت برگشت. لبخندی زد و بلند گفت: ! صدای اذان می آید وقت نماز است. 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh