♡ تو رو خونواده ها گذاشتن ۵۰۰ تا سکّه ولی قرار بین من و اون ١٤ تا سکّه بود، بعد هم، همه سکّه ها رو بهم داد مراسم عقد و عروسیمونوتو خونه ی خودمون گرفتیم خیلی ساده هنوز عقد نکرده بودیم تو خواب دیدم کنار یه قبر نشستم «بارون می بارید روی سنگ قبر نوشته بود شهید مصطفی احمدی روشن» از خواب پریدم بعدِ ازدواج خوابمو واسش تعریف کردم می ترسم این زمانه بگیرد تو را ز من خندید و به شوخی گفت: "بادمجون بم آفت نداره" ولی یه بار خیلی جدّی ازش پرسیدم کی شهید میشی مصطفی…؟ بدون مكث، گفت: "۳۰ سالگی" بارون میبارید شبی که خاکش میکردیم به روایت همسر شهید 🍃🌹🍃🌹 @ShahidNazarzadeh