خاطره ای از هم دانشگاهی شهید بزرگوار شهید فائزه رحیمی 🥺💔 خیلی دختر آرومی بودن و در عین حال شوخ طبع هیچ وقت کسیو از خودشون نمی‌رنجوندن با فائزه رفته بودیم خرمشهر ۳ نفر بودیم اتاق مون با هم یکی بود من و اون یکی دوستم همیشه موقع حاضر شدن دیر می‌کردیم فائزه همیشه اولین نفر حاضر بود وایساده بود دم در می‌گفت بچه ها زود بیاید بخاطر ما همیشه آخرین نفر میرفتیم پایین بهش میگفتیم فائزه تو برو ما میایم. ولی اصلا بدون ما نمی‌رفت. زیاد هم چیزی نمیگفت. با شوخی همه رو رد می‌کرد آخرش هم زودتر از ما حاضر شد بدون ما رفت و شهید شد :) دیگه خودتون تصور کنین که چجوری بودن که به درجه‌ی شهادت نائل شدن 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh