کانال شهید بابک نوری هِࢪیس🌿♥️
برف زیادی باریده بود... با بابک رفتیم یکمی جهت سرگرمی و شوخی برف بازی کنیم ، یکمی گذشت رسیدیم بالای
ما معمولا خیلی در سال به مسافرت میرفتیم،البته بعد از شهادت بابک مخطل شد.موقع که ما ازشهر خارج میشدیم،بابک تازه زبان باز کرده بود تازه صحبت میکرد با اون زبانش شیرینش میگفت: برای سلامتی لاننده و مسافران صلوات بفرستید... این دیگه شده بود مُلای ماشینمون... همه میگفتند: آقا این مُلای ماشینمون کجا رفت؟ ملا کجا رفتی؟ سریع میومد میگفت: بابا با من هستند؟ میگفتم بله با تو هستند. میگفت صلوات بفرستم؟ میگفتم آره بابایی صلوات بفرست... حالا وقتی ازشهر خارج میشیم میخوایم بریم مسافرت جای بابک رو خالی میبینیم هممون... میگیم بابک اونموقع تو صلوات میفرستادی برای سلامتی همه مسافرین و راننده و خودمون، الانم که در نزد خدایی شفاعتمون کن، حافظمون باش پسر گلم... |پدر شهید| @shahidnoori1 🕊🌱