✳️ ويژگي هاي مكتبي « انقلاب » در گفتار سیدالشهداء انقلاب اسلامی، شهيد مظلوم آیت الله دکتر سید محمد حسینی بهشتی(ره) ✍ مدخلي بر موضوع هر انقلابی در پی تجديد بنای محيط اجتماعی و انسانی خود است و اين دگرگوني را به واسطه تغييرات عميق در وضع رواني و شعور قسمتي از جامعه و يا كل آن دنبال مي كند; اين معنا زماني گستره و عمقي قابل توجه مي يابد كه يك انقلاب به مكتبي تكيه كند كه از رستنگاهي الهي و وحياني برخوردار است و سروش جوانب گوناگون مفاهيم آن بازتابشگر تغييرات عميق در وضع رواني جامعه است . از اين منظر انقلاب اسلامي ايران موجد و خالق يك فضاي گفتماني مكتبي بود فضايي كه عنصر معنويت و معنويت گرايي وجه غالب آن بود از همين رو است كه « ميشل فوكو » ـ فيلسوف فرانسوي ـ انقلاب ايران را « روح جهان بي روح » و « بازگشت به معنويت » مي خواند و يا « كلر برير » و « پير بلانشه » انقلاب ايران را به عنوان « انقلابي به نام خدا » معرفي نموده اند. تنها فوكو يا بلانشه يا برير نيستند كه انقلاب اسلامي ايران را انقلابي معنويت گرا مي خوانند نظريه پردازاني چون « گيلز كپل » در كتاب « انتقام خداوند » « حامد الگار » در كتاب « ريشه هاي انقلاب اسلامي » « آصف حسين » در كتاب « ايران اسلامي » افزون بر نويسندگان انديشمند ايراني به بعد فرهنگي و معنوي انقلاب تاكيد داشته اند و آن را وجه مميزه انقلاب اسلامي ايران از ساير انقلاب هاي جهان دانسته اند. كليم صديقي نويسنده و پژوهشگر مباحث انقلاب اسلامي نيز مي گويد : « انقلاب اسلامي نهضت ديني و الهي بود كه به گونه اي شگفت آور توانست در اندك زماني كوتاه امواج توفنده و خروشان آن از مرزهاي جغرافيايي فراتر رفته جهان معاصر علي الخصوص دنياي اسلامي را متاثر از درخشش انفجار نوراني خود كند » 1. لذا اساس انقلاب اسلامي كه از مهرماه سال 1341 به رهبري حضرت امام خميني (ره ) آغاز شد بر پايه « مكتب اسلام » بنا نهاده شده و اين خود نيز منبعث از سرچشمه زلال « قرآن و عترت » مي باشد اين ويژگي همواره در پيام ها بيانيه ها سخنراني ها و مصاحبه هاي حضرت امام ـ به عنوان باني و يگانه قائد آن ـ مورد تاكيد قرار گرفته و از سوي ميليون ها زن و مرد و پير و جوان سرتاسر ايران در قالب شعارها و قطعنامه هاي گوناگون مورد تائيد واقع شده است . شكي نيست كه در هر انقلاب بزرگي عده اي اندك متمايز از خط مشي اصلي و حتي مغاير با ماهيت آن قيام وارد عمل مي شوند تا مسير جريانات مبارزه را به سوي اهداف ديگري هدايت نمايند كه گاهي نيز متاسفانه موفق هم مي شوند از جمله آن انقلاب مشروطه ايران بود كه ثمره نهايي آن 15 سال بعد ظهور مستبدي نوين بنام « رضاخان » بود كه بدتر از استبداد « مظفرالدين شاه » عمل مي كرد لذا در انقلاب اسلامي نيز با آنكه همه مي دانستند منشا آن از حوزه علميه روحانيت قم و به رهبري يك مرجع شجاع بنام « حاج آقا روح الله خميني » بوده باز ديديم تعداد انگشت شماري با گرايشات ماركسيستي ملي گرايي التقاطي (به تعبير شاه ماركسيت هاي اسلامي ) مائوئيستي و روشنفكران وابسته به شرق و غرب و افراد هرهري مذهب (به تعبير مرحوم جلال آل احمد) هم چون خود را مخالف رژيم شاه مي دانستند وارد گود شدند و حتي برخي از آنها تا پاي مرگ و زندان هم پيش رفتند اما حقيقت آن است كه حضور اين انگشت شماران قليل در مقابل موج عظيم مبارزات نهضت اسلامي مردم مسلمان بسيار ناچيز بودند به خاطر روح غالب بر جريان انقلاب كه همان « گفتمان مكتبي » بود اكثر اين گروهها نيز در ميان مردم خود را طرفدار اسلام و حتي در نوشته هاي خود به آيات قرآن و روايات ائمه (س ) بويژه قيام امام حسين (ع ) اشاراتي مي كردند تا خود را هم سو با مردم مسلمان و اهداف قيام امام نشان دهند. حتي ماركسيت ها و كمونيست هاي مخالف رژيم شاه در ميان مردم جرات نمي كردند كه ماهيت ضد الهي خود را معرفي نمايند چون از واكنش تند مردم و روحانيت واهمه داشتند به همين سبب هريك از اين طيف ها در قبل از پيروزي تلاش مي كردند تا خود را بيشتر به امام نزديك نمايند و از معظم له تائيديه اي ولو بطور شفاهي بگيرند كه موفق نشدند. با اين وجود جريانات فكري منحرف پس از پيروزي با استفاده از آزادي فرهنگي حاصل اقدام به زير سئوال بردن « بعد مكتبي و اسلامي » انقلاب نمودند و حتي تا مرحله انكار آن پيش رفتند (كه متاسفانه اكنون نيز گاهي قلم به مزدان غرب و شرق زده و يا جاهلان نق زن به خاطر كاستي ها و ضعف هاي ناشي از عملكرد نا مناسب برخي از مسئولين و يا دستگاهها « اصل مكتبي و اسلامي بودن » و كليت انقلاب اسلامي و نظام جمهوري اسلامي را زير سئوال مي برند كه كمال بي انصافي در قضاوت علمي و تاريخي است) 🔰ادامه در قسمت دوم🔰