🔰بخش دوم🔰
رعیت ظلم و ستم میکردند. واقعا جنایات و خیانتهای خوانین در این مملکت غیرقابل توصیف است.
یکی دو مورد نیست. سراسری بود؛ چون بین خوانین و استبداد و عوامل آن پیوند بود. برخی از اینها هم مثل فرمانفرما، خاندانِ قوامالملک شیراز، خاندان شوکتالملکِ شرق تهران با استعمار مرتبط بودند. چون انگلیسها به قول خودشان تمامِ تخم مرغهاشان را در یک سبد نمیگذاشتند که یکجا بشکند؛ بلکه از انواع و اقسام امکانات استفاده میکردند.
🔸جریان سوسیال دموکرات
موضوع بعدی جریان سیوسیال دموکراتها یا به تعبیر آن روز قفقازیهاست. آنها به ظاهر با امپریالیسم و فئودالیسم مبارزه میکردند. آنها در اعتقادات تشکیک و عدهای را جذب خودشان میکردند. از نظر سیاسی، مبارزه مسلحانه داشتند و بمبگذاری و ترور میکردند. از نظر اجتماعی و اخلاقی هم پایبند به هیچ چیز نبودند. مسألة قفقازیها کم مسألهای نبود. بیشتر هم تحت مدیریت حیدرخانِ عمو اوغلی بود. او نبوغ و استعداد و مدیریت قویای داشت.
مهندس برق بود که مظفرالدینشاه او را از بادکوبه به ایران آورد. در اینجا تشکیلات مراکز غیبی [راه انداخت] که بعد به مراکز سوسیال دموکرات ختم شد. اینکه آنها چطور با تقیزاده در حزب دموکرات پیوند خوردند، ابهامهایی وجود دارد که باید بعدها به آن پرداخت. به هر صورت جریان سوسیال دموکرات فعال بود.
🔸جریان بابیها و بهاییها نیز فعال بودند. شخصیتهای عباوعمامهدار، ولی بابیِ ازلی نیز بودند؛ مثل یحیی دولتآبادی، [محمد ناظم الاسلام کرمانی]، مَلک المتکلمین و سید جمال واعظ اصفهانی. ما این تیپ افراد هم داشتیم که به عنوان روحانی فعالیت میکردند، ولی ضد دین بودند. البته ملک المتکلمین مستقیما با [سر جاسوس انگلیس]، اردشیر جی و جریان انگلیسی مرتبط بود.
🔸انجمنهای مخفی
اینجا انجمنهای مخفی داریم که تا پانصد انجمن میشمارند، ولی بعید است این مقدار باشد؛ بعضیها صرفا اسم بوده و با اسامی مختلف فعالیت میکردن. طالباوف از روشنفکران غربگرا بود و در تفلیس زندگی میکرد. در ذهنِ روشنفکران، [طالباوف] رهبرِ سیاسی فکری بود.
[بابی ازلی علی اکبر دخو همان] دهخدا برای طالباوف به عنوان یک رهبر، نامهای مینویسد. نامه جالبی است که تفکر دهخدا را میرساند. دهخدا مینویسد که ما در اینجا داریم انقلاب میکنیم و پانصد حزب و گروه در ایران اعلام موجودیت کردهاند.
شما بیا اینجا مدیریت کن و رهبری و پیشوایی را به عهده بگیر. طالباوف هم جواب جالبی میدهد؛ میگوید کدام جانور در ایران یکشبه، پانصد حزب و انجمن زاییده؟! جوان! مگر میشود در یک دوره این همه انجمن و نهاد به وجود آمده باشد. انجمن شرایط دارد. طالباوف میخواهد یکخرده درس تاریخی بدهد.
به هر صورت این انجمنها عمدتا یا وابسته به فراماسونری بودند یا وابسته به غرب. بابیها و ازلیها نیز در برخی از آن انجمنها مشارکت فعال داشتند.[محمد ناظم الاسلام کرمانی از تحریفگران تاریخ مشروطه، از بانیان تعدادی از این انجمن ها بود]. از مدارس خارجی که بگذریم، سفارتخانهها و کنسولگریها فعالیت داشتند. آنها را نیز باید جزء جریانات استعماری حساب کنیم.
🔸استعمار، جامعه را به انحطاط و ابتذال میکشاند
این وضعیت مردم بیپناه است. در متن جامعه، فقر مالی، فقر فرهنگی، فقر بهداشتی، عدم درک سیاسی [موج میزند]؛ یعنی وقتی استعمار میآید، به تدریج جامعه را به انحطاط و ابتذال و عقبماندگی میکشاند. قحطی، مشکلات مالی، انواع و اقسام بیماریها در مجموع وضعیت فضاحتباری بود.
در این موقعیت طبیعی است که عدهای روشنفکر یا روحانی به دنبال تغییر و تحول باشند. چون همه اینها را، از ظلم و ستم میبینند. فکر کنم برای فهم استبداد رساله طبایع الاستبداد کواکبی، کتاب خیلی قویای است.
هم آقای مطهری درباره این کتاب نظر میداد و هم آقا سید محمود طالقانی. [ کواکبی میگوید] استبداد همانگونه که جامعه را به تحجر، عقبماندگی، کمفهمی و کجفهمی میکشاند، با همان ماهیت استبدادی به دنبال راهحل است. آنجا میگوید اگر بخواهیم علم را گسترش بدهیم، با زور و استبداد میخواهیم مردم را عالم کنیم.
اگر میخواهیم اخلاق گسترش بدهیم، با استبداد میخواهیم اخلاق را [نهادینه کنیم]. رساله طبایع الاستبداد، نشانگر اوضاع آن زمان است. [کواکبی] از خاندان و سادات اردبیل است. اجدادش به شامات رفتند. ولی او زبان فارسی را خوب میداند و با فرهنگ ایران هم آشناست. این مسئله استبداد و این فقر و مشکلاتی بود که ما در جامعه داشتیم.
یعنی همه آن مشکلات را در استبداد میدیدند و به دنبال نسخه رهایی میگشتند که ناگهان مشروطه مطرح شد؟
بله؛ در ابتدا مطرح بود که ما باید یک جایی داشته باشیم که قوانین را تدوین کنند و اسم آن عدالتخانه باشد. بعضیها میگویند کلمه مشروطه...
🔰ادامه در بخش سوم🔰