🔰 بخش پنجم 🔰 در توطئه سرنگوني حكومت سلطان عبدالحميد و فروپاشي امپراطوري عثماني سه بخش به خوبي با همديگر همكاري مي كنند: دسته اول روشنفكران هستند. دسته دوم يهوديان و دسته سوم بهائيان ايران هستند. بهائيان كه در دوره ناصرالدين شاه از ايران رانده مي شوند به بغداد مي روند و به بهانه نزاع ميان بابيه و بهائيه، بهائيان به عكا (فلسطين اشغالي) مي روند و بابيه به قبرس. سال 1327ه. اوج حاكميت بهائيان است و آن ها كمك هاي بي شائبه به دستگاه اطلاعاتي و ارتش انگلستان مي كنند. به همين دليل است كه عباس افندي بعد از اينكه امپراطوري عثماني از هم مي پاشد به لقب «سر» ملقب مي شود. اسناد موجود در لژ بيداري گواه اين مطلب است كه حتي تعيين يك حاكم محلي با تأييد لژ بيداري انجام مي شده است. مثلا اديب الممالك فراهاني در يك نامه از لژ اجازه مي گيرد كه من را حاكم فسا كرده اند آيا من بروم يا نه؟ بعد هر اتفاقي كه آنجا مي افتد به لژ گزارش مي دهد. حتي تدوين قانون اساسي را نيز آنها انجام مي دهند؛ برپايه ترجمه قانون اساسي كشورهاي فرانسه، بلژيك، انگلستان، توسط تقي زاده، فروغي و سيدنصرالله تقوي انجام شد. و اين سه نفر از اعضاي اصلي لژ بيداري ايران هستند. نظام حقوقي ايران كه به سمت سكولاريستي شدن پيش مي رود زير نظر اينان بوده است. اوضاع حقوقي و قضايي و عمده تحولات زير نظر اين سه تن شكل مي گيرد مشيرالدوله پيرنيا (ميرزا حسن خان) به لژ «گرانداوريا» نامه مي نويسد و مي گويد ما مي خواهيم تغييرات گسترده قضايي و حقوقي در ايران ايجاد كنيم. شما يك حقوقدان به ما معرفي كنيد و آنها نيز «مسيو پرني» را به ايران مي فرستند. و تحولات حقوقي در ايران اتفاق مي افتد كه ميرزا علي اكبر خان داور آن را به اوج مي رساند. به هر حال امري نيست كه دخالت اينها در آن نباشد. از به دار زدن شيخ فضل الله نوري(ره) توسط همين كميته فراماسونري- كه يك طرف آن يپرم ارمني و طرف ديگر آن شيخ ابراهيم زنجاني يهودي زاده است در كسوت روحاني، و از 12 نفر كميته [به ظاهر] انقلابي، 9 نفر عضو لژ بيداري هستند- تا كودتاي 1299 توسط اينان صورت مي گيرد. فاتحين تهران قصد تحولات فرهنگي سياسي را دارند و دولت را نيز در دست دارند. با زور مي خواهند دولت مدرن را در ايران سر كار بياورند و پروژه مدرنيزاسيون را در ايران اجرا كنند همان روشنفكراني كه در عهد قاجار دم از قانون و آزادي مي زدند الان در خدمت لژ بيداري و در فكر تحولات گسترده هستند. كشتار علما و برخورد با جريانات فايده نمي كند. بنابراين از سال 1292 تا 1299 ايجاد دولت مدرن و ديكتاتوري نو را ترويج مي كنند. كودتاي 1299 يك كودتاي ماسوني است كه همه طيف ها در آن حضور دارند: بهايي ها، يهودي ها، مسيحي ها، علي اللهي ها، صوفي ها و اردشيرجي كه در خاطرات خود به صراحت گفته همه كاره كودتاي 1200 من بودم. و ارتباط او با كانون هاي يهودي كاملا مشخص شده است. و در دوره پهلوي دوم انتقال قدرت از پهلوي اول به دوم توسط يك فراماسونر به نام محمدعلي فروغي انجام مي گيرد. در سال 1947 لژ بزرگ تشكيل مي شود و در سال 1948 لژ عالي اسكاتي و قريب به 50، 60 لژ فراماسونري در آن زمان در ايران فعال هستند كه حدود 5 هزار نفر عضو دارد كه در همه اركان حكومتي حضور دارند. نمايندگان سنا، مجلس، رؤساي دانشگاه ها، وزراي كابينه و حتي در ميان بازرگانان و سفرا و غيره. وقوع انقلاب اسلامي باعث تعطيل شدن لژهاي فراماسونري در ايران شد اما تفكر فراماسونري در قالب هاي ليبراليسم، پلوراليسم، نسبي گرايي و... ترويج شد و هنوز هم به قوت هر چه تمامتر ترويج مي شود. 🔸منبع: فارس نیوز از کیهان 🔰ادامه در بخش ششم🔰