🔰بخش دوم🔰 همچنین مرحوم آقا بزرگ تهرانی در کتاب «نُقَباءُ البشر» با عبارات زیر از شیخ شهید یاد می‌کند: «العلّامة الباهر و الفقیه المحقق الماهر, المجامع بین الدین و الدنیا الباطن و الظاهر» شهید مدرس, شیخ شهید را «اَعلم علمای وقت» می‌داند و امام خمینی نیز وی را «مجاهد مجتهد دارای مقامات عالیه» می‌نامد. شهید مطهری در کتاب «اسلام و مقتضیات زمان» می‌گوید: «مرحوم نوری مرد بزرگی بود, مجتهد مسلم و مردی بسیار پاک و با تقوا و عادلی بوده است. مجتهد مسلّم العداله و عادل مسلم الاجتهاد بود.» مرحوم شیخ فضل‌الله صاحب تألیفات عدیده‌ای است از جمله: تذکره الغافل و ارشادالجاهل و صحیفه مهدویه... وی شعر را نیز نیکو می‌سرود و چندین قصیده در مدح امامان و اهل بیت (ع) به خط و انشای وی موجود است. 💢مقام انقلابی شیخ به اعتراف تاریخ نویسان،‌ شیخ در آغاز نهضت،‌ در ایجاد فکر و رهبری تأسیس عدالتخانه و جنبش روحانیت و سپس تدوین قانون اساسی،‌ نقش عمده‌ای داشت. اما وقتی نفوذ غربزدگان و موفقیت آنان درمنحرف کردن حکومت و قانون از موازین اسلام را مشاهده کرد و نیز تلاش بسیار خود در جلوگیری از آن را ناکام دید، به مخالفت برخواست. او خود تصریح و تاکید می کرد که «ایهاالناس من به هیچ وجه منکر مجلس شورای ملی نیستم بلکه مدخلیت خود را در تأسیس این اساس بیش از همه کس می‌دانم... صریحاً‌می‌گویم همه بشنوید و به غایبین هم برسانید که من آن مجلس شورای ملی را می‌خواهم که عموم مسلمانان آن را می‌خواهند. به این معنی که البته عموم مسلمانان مجلسی می‌خواهند که اساسش به اسلامیت باشد و بر خلاف شریعت محمدی و بر خلاف مذهب مقدس جعفری قانون نگذارند. من همچنین مجلسی می‌خواهم.» «مشروطه‌ای که در فرنگستان ساری و جاری است، با مشخصات خاصی که دارد شایستة اجرا در ایران نیست. ایرانیان باید مشروطه‌ای منطبق بر سنن ملی و مذهبی خود برقرار کنند. خدا گواه است کسی ضدیت با عدل ندارد و چه شده است کسی که اول مقدم در این امور بوده است،‌ اقدام بر ضدیت یا تخریب این اساس مقدس معدلت را قصد کند که نه عقلاً‌ و نه شرعاً جایز بلکه حرام است؛ مقصود، تطبیق این مجلس است با قانون محمدی(ص) .... ای مسلمان! کدام عالم است که می‌گوید مجلسی که تخفیف ظلم نماید و اجراء‌ احکام کند،‌ بد است و نباید باشد. تمام کلمات راجع است به چند نفر لامذهب بی‌دین آزادی طلب که احکام شریعت قیدی است برای آنها؛ می‌خواهند نگذارند که رسما ً‌این مجلس مقید شود به احکام اسلام و اجراء آن، هر روزی به بهانه‌ای القاء شبهات می‌نمایند...» شیخ در نهایت لایحه «اصل طراز» را انشاء و پیشنهاد کرد که به موجب آن باید چند مجتهد طراز اول بر عدم مغایرت قوانین مصوب مجلس با موازین شرع نظارت می کرد. او خود معتقدبود: «...تمام دشمنی ها و فحاشی ها از همان لایحه سرچشمه گرفته است... ». 💢فاجعه شهادت شیخ سرانجام روز 11 رجب سال 1327 قمری،‌ حدود هشتاد نفر مسلح ارمنی به منزل شیخ هجوم بردند. یوسف‌خان ارمنی[یپرم] که فرماندهی این گروه را بر عهده داشت، دست ایشان را گرفته،‌ کشان کشان بیرون آورد،‌ داخل درشکه انداخت و فرمان حرکت داد. دو روز بعد، ‌یعنی روز سیزدهم رجب که سالروز تولد امام علی علیه السلام است،‌ شیخ را برای محاکمه به یکی از تالارهای عمارت(کاخ) گلستان بردند. شیخ ابراهیم زنجانی( از اعضای جمعیت فراماسون در ایران و نماینده سه دوره مجلس شورای ملی) [از شاگردان، مبلغین و معتمدین آخوند محمد کاظم خراسانی] که ریاست به اصطلاح دادگاه را برعهده داشت، به سرعت چند سوال کوتاه مطرح کرد، ‌وقت نماز رسید،‌ شیخ اجازه خواست تا نمازش را بخواند. نماز ظهرش را همان جا خواند اما دیگر نگذاشتند نماز عصر را هم بخواند. شاهدان عینی می‌گویند در آن جلسه، زنجانی خیلی بی حیایی کرد و بالاخره گفت: "جناب‌عالی، حضرت شیخ فضل‌ا...، متهم هستید که اولاً اغتشاش راه انداخته‌اید! ثانیاً‌ و به امر شما چند نفر را به قتل رسانده‌اند! ثالثاً‌ با مشروطه‌ای که آقایان علما [۱]*، خواستار آن بودند،‌ مخالفت کرده‌اید؛ و به این دلایل در پیشگاه عدالت محکوم به مجازات و فنا هستید! قبل از اجرای مجازات اعدام،‌ اگر دفاعی از خودتان دارید، انجام دهید.» شیخ چند جمله‌ای بیشتر پاسخ نداده بود که زنجانی گفت: دیگر بس است. او را به میدان توپخانه ببرید. وصیتی نداری؟ شیخ گفت نماز عصرم مانده است. زنجانی پاسخ داد: این مردم کارهای مهمتر از نماز تو دارند. بیهوده نباید آنها را معطل گذاشت!! 💢مردم درمیدان توپخانه از آن سو در میدان توپخانه ازدحام عجیبی بود. مردم کف می‌زدند و بی وقفه دشنام می‌دادند و البته در گوشه و کنار عده‌ای هم با چشمانی اشکبار چشم به راه آوردن شیخ بودند. بالاخره موزیک نظامی نواخته شد و شیخ آرام و عصا زنان به طرف چوبه دار حرکت کرد، لحظه‌ای ایستاد و به خادم خود دستور داد مُهرهای او را همان جا بشکند. 🔰ادامه در بخش سوم/پایانی🔰